اصلاحات تقویمی
برگردان: اردشیر اسفندیاری
محقق فرانسوی راجر بیکن (1292-1219) از طرف "کِلِمنس (1) پاپ چهارم مأموریت یافت تا تفسیری بر تقویم کلیسا بنویسد. این مرد فرهیختهی فرانسوی پیش از اینکه در سال 1265 به مقام پاپ اعظم برسد با بیکن آشنا شد. بیکن تصور میکرد که تقویم و آفتاب به ناهماهنگی رسیدهاند، پس به زودی باید تقویم با اختلاف 9 روز اصلاح میشد تا عید پاک در موعد مقرر برگزار بشود. او تمام تحقیقات خود را به تاریخ 1267 میلادی در معروفترین اثر خود به نام "اُپرای بزرگ" خلاصه کرد و آن را به روم فرستاد. اما پاپ یک سال پس از این حادثه چشم بر جهان فروبست. به همین خاطر اصلاح تقویم در اواخر قرون وسطی صورت نگرفت، زیرا بیکن به مطالب دیگر نیز پرداخته بود که روحانیت از شنیدن آن به وحشت میافتاد. پس توضیحات معقولانهی او دربارهی تقویم نیز به دست فراموشی سپرده شد.
بیکن میخواست تقویم ژولیایی را به عنوان مبنا حفظ کند، اما در هر 125 سال یک روز از قلم بیندازد. پاپ تنها رهبر مقتدری بود که میتوانست چنین اصلاحی را عملی کند. کلیسا نیز تنها بنیادی بود که در مراحل مختلف تاریخی تلاش کرده بود تا با اصلاحات تقویمی آن را از گزند روزگار محفوظ بدارد. پس از مدتی مردم یکبار دیگر سعی در اصلاح تقویم کردند، اما این بار به وسیلهی طاعون بزرگی که بر سراسر اروپا سایه انداخت، موضوع فراموش شد. پاپ اعظم کلمنس ششم (52- 1344) تصمیم داشت تقویم را اصلاح کند. او در سال 1344 م. ریاضی دانان بزرگ عصر خود را به مجمعی در شهر "آوینیون" (2) در فرانسه دعوت کرد. آنها نظرات خود را دربارهی اصلاح تقویم ابراز کردند، اما طاعون این پروژهی بزرگ را متوقف کرد.
در همان زمان که ساعتهای صفحه دار در شهرها وسیلهای رایج میشد، صنعت چاپ نیز به انتشار بی شمار تقویم مشغول بود. این دو حادثه در نیمهی پایانی 1400 میلادی اتفاق افتاد. در قرون وسطی روزها و خاطرهی خاص قدیسان تقریباً تمام روزهای تقویم و چه بسا بیش از آن را در بر میگرفت. البته مناطق بزرگی هم وجود داشت که از این قانون مستثنی بود. با این حال مردم از روزهایی که به قدیسان اختصاص داشت به مثابه خاطرههای تاریخی بیشتر از ماه و یا تاریخ روز استفاده میکردند. این کار باعث به وجود آمدن تقویمی شد که تطهیر شده و ارزشمندتر از بقیهی تقویمها بود، زیرا قدیسانی که به روزها معنا داده بودند، حضور و خاطرهشان در آن روزِ معین برای مردم ملموس میشد. چنین تقویمی را صنعت چاپ در هزاران شماره به عنوان تقویمهای بغلی خاص کلیسا منتشر میکرد.
پاپ دهم لئو نیز خواستار اصلاح تقویم بود. او حتی در سال 1514 میلادی کمیسیونی را تعیین کرد که روی این موضوع کار بکند، اما در همین زمان "مارتین لوتر" و بیم از اصلاح طلبیهای او سبب شد که پاپ مسئله را فراموش کند. سرانجام 1627 سال پس از اصلاح "ژولیوس سزار" ضعفهای تقویم ژولیایی برای اولین بار اصلاح شد و آن زمانی بود که گریگور سیزدهم در سال 1572 کریستوفر کلاویوس (3) و "آلوویس بالدار سالیلیوس" را تشویق کرد که تغییری بنیادی در تقویم ژولیایی ایجاد کنند. شورا یا مجمع سه نفرهی کلیسا پیشنهاد انتشار مجموعهای از مناجاتها و دعانامههای نو را برای کلیسا به تصویب رسانده بود، اما پیش از هر چیز باید تقویم اصلاح میشد. پیشنهاد گریگور سیزدهم ناشی از نیازهای شورای سه نفرهی کلیسا بود و ربطی به پیشنهاد دانشمندان آن زمان نداشت. پس به همان طریقی که ژولیوس سزار نیز عمل کرده بود، رُم را به عنوان مکان اصلاح تقویم انتخاب کردند. اصلاحیه بر تقویم ژولیایی سرانجام با موفقیت به پایان رسید، زیرا ضرورت تغییر بنیادی آن به دلیل بازرگانی و ارتباطات جهانی و اجرای استانداردهای بین المللی احساس میشد. اگر امروز به رسم برویم، با حیرت خواهیم دید که در این منطقه دو عدد ساعت پیدا نمی شود که زمان یگانهای را نشان بدهد!
دانمارک و نروژ تقویم گریگوریانی را در سال 1700 میلادی به ارث بردند. تقویمی که امروز داریم شبیه نظمی است که در لایههای مختلف زمین وجود دارد و ردّ و نشانی از سومریها، بابلی، مصریها، رومیها، قوم یهود و مسیحیان در آن دیده میشود. این تقویم بر اساس اصولی کاملاً ناروشن بنا شده است، با این حال هنوز به وظیفهی خود عمل میکند. فیلسوفی چون اَگوست کُنت (4) (1798- 1875) و صدها متفکر دیگر که در فاصلهی انقلاب فرانسه و عصر ما زیستهاند، راه حلهای به مراتب عقلانی و متقارنتری برای این مسئله پیدا کردهاند. آنچه که در سال 1912 موسوم به تقویم جهانی بود، گروه بی شماری از مؤمنانی را که به طور منظم اجتماع میکردند و مجلهای نیز دربارهی تقویم منتشر میکردند، به دور خود جمع کرد. "اگ. ریشارد" (5) این تقویم را به نمایش اُپرا در یک آمفی تئاتر رومی تشبیه میکند. طبعاً بشر میتواند صحنهی قدیمی را ویران و از نو صحنهای کاملاً جدید بنا کند، اما چرا بشر میبایستی ساختمان باشکوهی را که 2000 سال عمر داشت، ویران کند و به جای آن بنایی نو ایجاد کند که در بهترین شرایط میبایستی 50 سال دوام بیاورد؟
گریگور باید از سال 1583 ده روز را کسر میکرد تا حساب او صاف بشود. او خواهان آن بود که در هر 400 سال باید از سه سال کبیسه نیز صرف نظر میشد. در چنین حالتی تقویم گریگوریانی در هر 3323 سال به یک روز اصلاح نیاز داشت. با اجرای تقویم گریگوریانی اختلاف در هر سال فقط 26 ثانیه بود و چنان که گفتیم یک روز در 3223 سال میشد. ما با نگاه اول میفهمیم که جاه طلبیهای سزار و پاپ تنها اصلاح تقویمی برای جهانیان نبود بلکه آنها فکر رهبری و تسلط بر دوران بلندی از تاریخ بشر را در سر میپروراندند. کسی که تقویمش را برای 3223 سال اصلاح میکند، امیدوار است که نهادها و بنیادهایش نیز آن زمان دوام بیاورد.
دوران سزار و گریگور از این نظر به هم شباهت داشتند که هر نوع اصلاحی باید با تأیید بالاترین رهبر دینی عملی میشد. اگر همین اقدام از جانب هنریک سیزدهم (6) صورت میگرفت، بی گمان به جرم ارتداد از جانب کلیسای کاتولیک طرد و منزوی میشد. خیل عظیمی از ستاره شناسان، زبان شناسان و ریاضی دانان برای اصلاح این تقویم پا به صحنه گذاشتند. زمان شماری علمی و معاصر نیز به طور همزمان با بحث دربارهی تقویم گریگوریانی کار خود را شروع کرد. در سال 1583 شخصیت بشردوست و فرهیختهای چون یوسف اسکالیگر (1540-1609) کتابی به نام "temporum De emendatione" منتشر کرد که به عنوان زیربنایی در زمان شماری علمی محسوب میشود. ساعتهای مکانیکی در طول یک ساعت وقت ثابتی را ارائه میدادند، صرف نظر از اینکه شب، روز، تابستان و یا زمستان بوده باشد. مردم بی توجه به منطقهی خاص جغرافیایی شبانه روز را به 24 ساعت و هر ساعت را به 60 دقیقه تقسیم میکردند. اما دقیقه شمار برای اولین بار در 1600 میلادی بر صفحهی ساعتهای عمومی ظاهر شد. آنچه که به اصلاح بنیادی تقویم در زمان گریگور شتاب بخشید، بهبود مستمر ساعتهای مکانیکی بود. بشر نمی توانست به پای دقتی که در این زمان سنج کوچک بود و مربوط به شبانه روز میشد، برسد، ولی همزمان چند سال از زمان شماری که وابسته به سال بود، عقب ماند.
اصلاح بنیادی و عاقلانهی گریگور ابتدا در بین کاتولیکهای جهان پذیرفته شد. اصلاح طلبان مسیحی آن دوران ترجیح میدادند که از همان تقویمی استفاده کنند که غلط بود تا اینکه از خط مشی پاپ پیروی کنند. به علاوه گریگور نزد اصلاح طلبان فردی منفور بود، زیرا در شب بارتلمی از قتل عام پروتستانهای پاریس در 1572 حمایت کرده بود.انگلیسیها تا سال 1752 تن به این اصلاح نداند. تقویم آنها 11 روز از تقویم تمام کشورهای اروپایی جلوتر بود.
مورخ تقویم "وایت رو" میگوید: سروانتس (7) شاعر اسپانیایی همزمان با ویلیام شکسپیر (8) نمرده بود، اما از آنجا که در آن زمان انگلیسیها از تقویم ژولیایی و اسپانیاییها از تقویم گریگوریانی استفاده میکردند، تاریخ مرگ این دو شاعر علی رغم 11 روز اختلاف همزمان یعنی 23 آوریل 1616 میلادی ثبت شده است. هم کشور هلند و آلمان و هم سوئیس سالهای زیادی دو تقویم متفاوت داشتند. کاتولیکها از تقویم پاپ پیروی میکردند، ولی پروتستانها از سزار، سوئدیها آخرین ملتی بودند که تن به تقویم جدید دادند. آنها نیز سرانجام شوکران را سرکشیدند و در سال 1753 دوازده روز از تقویم خود کسر کردند. آنها شب 17 فوریه به خواب رفتند و صبح اول مارس از خواب برخاستند.
وقتی آمریکا در سال 1867 آلاسکا (9) را خرید، مردم آن سرزمین باید تقویم خود را عوض میکردند و 12 روز به عقب برمی گشتند. ریچارد میگوید: ورزشکاران روس در 1908 برای شرکت در مسابقات قهرمانی المپیک با 12 روز تأخیر وارد لندن شدند. روسها تقویم ژولیایی را تا 1918 حفظ کردند. آنها میبایستی 13 روز به عقب برگردند، به همین خاطر مردم انقلاب بلشویکی را به جای 24 اکتبر در 7 نوامبر جشن میگیرند. کلیسای اُرتدوکسِ روسیه هنوز هم تقویم ژولیایی را حفظ کرده است.
مسلمانها سالشمار دیگری دارند که نظامش بر اساس ماههای قمری و مبنای هجرت حضرت محمّد از مکه به مدینه در 622 میلادی است. هنوز در ترکیه و دیگر کشورهای مسلمان ساعتهایی که ماههای مختلف قمری را نشان میدهد، رواج فراوان دارند، زیرا آنها از تقویم قمری استفاده میکنند. سال آنها 354 روز است. به همین خاطر 33 سال قمری معادل 32 سال میلادی است. مسلمانان از این شیوهی شمارش فقط در اعیاد دینی استفاده میکنند. تجارت بین المللی، تقویم گریگوریانی را جهانی کرد. روابط سیاسی و اقتصادی جهان مسئلهی تقویم مشترک را برای بسیاری از کشورهای اسلامی نیز مطرح کرده است.
حتی کشورهایی که از تقویم ژولیایی پیروی میکردند و دربارهی طول سال و تعداد ماهها توافق کامل داشتند، درکشان از شروع سال متفاوت بود. بسیاری بر این باور بودند که نخستین روز عید پاک آغاز سال است. همین درک متفاوت تأثیر چشمگیری بر زندگی روزمره و روابط تجاری در مناطق مختلف گذاشت. انگلستان تا سال 1752 آغاز سال را اول فروردین، که شب و روز در تعادل کامل هستند میدانست ولی پس از قبول تقویم گریگوریانی آغاز سال اول ژانویه شد. تا پیش از اصلاح گریگوریانی در بسیاری از مناطق به جای شمارش مسلسل از شیوهی شمارش رومی برای روزهای ماه استفاده میشد. مثل ماه نو (calendae) هشت روز قبل از ماه کامل (Nonae) و ماه کامل (Idus). در کنار این شیوهی شمارش صورتی از سالروز قدیسان با ذکر تاریخ دقیق وجود داشت که زائد و غیرضروری بود.
انقلاب کبیر فرانسه نیز میبایستی در تقویم یک دگرگونی به وجود میآورد. پیشنهاد این اصلاحیه مدتی پیش از شروع انقلاب در بین مردم شایع بود. اندیشمندان دوران نوزایی بیش از این تحمل دیدن نوشتههای مابعدالطبیعه و فهرست نام قدیسان بر تمام صفحات تقویم را نداشتند. آنها مبنای سال را 22 سپتامبر 1792 یعنی روزی که جمهوری خواهان قدرت را به دست گرفتند، تعیین کردند. غرض این بود که شب و روز در 22 سپتامبر در تعادل کامل هستند، به همان صورت که باید مردم فرانسه دارای حقوق برابر باشند! سال انقلابیون دارای 12 ماه و هر ماه شامل 30 روز یعنی سه هفته بود. هر هفته 10 روز، هر روز برابر با 10 ساعت، هر ساعت 100 دقیقه و هر دقیقه 100 ثانیه بود. انقلابیون به نظام دهگانها وابسته بودند. هنوز انواعی از این ساعتها در موزههای عمومی وجود دارد.
قرار شد در پایان هر سال پنج روز مازاد را به خاطر نیکی، دقت، کار، و احترام به افکار عمومی با خوشگذرانی و سرور جشن بگیرند و به این طریق خاطرهی جشنهای باستانی روم را که در اواسط زمستان یعنی 17 دسامبر آغاز میشد، زنده کنند، زیرا در روم قدیم بردگان در این روز آزاد میشدند و میتوانستند به مدت پنج روز از حقوق برابر با اربابان خود برخوردار باشند. در سالهای کبیسه 6 روز اضافی در سال وجود داشت. انقلابیون فرانسه روز ششم را به خاطر انقلاب جشن میگرفتند. شاعری تیره بخت به نام "فابر دو اگلانتین" (10) که از جمع انقلابیون پاریس بود، 12 ماه سال را بر اساس پدیدههای طبیعی به صورت زیر نامگذاری کرد: ماه خزان، ماه مه، ماه برودت، ماه برف، ماه باران، ماه باد، ماه جوانه، ماه گل، ماه درو، ماه خرمن، ماه عطش و ماه میوه. کلماتی که در زبان فرانسه برای این ماهها انتخاب شده بود از موسیقی خاصی برخوردار بود. (11) این شاعر جوان در پنجم آوریل 1794 به اتهام ارتداد و خیانت به میهن سرش با گیوتین زده شد. انقلابیون به خاطر مخالفت با کلیسا و ارزشهای نظام گذشته، دستور دادند که فروشگاههای شهر در روز یکشنبه باز باشند و مردم در این روز حق پوشیدن لباسهای رسمی را نداشتند.
ناپلئون (12) توان تحمل چرندیان عقیدتی- مکتبی انقلابیون را نداشت و در ژانویهی 1806 تقویم آنها را منسوخ کرد و تقویم گریگوریانی را به رسمیت شناخت. از جمله دیگر پیامدهای تقویم انقلابیون این بود که تمام روابط تجاری مابین فرانسه و جهان قطع شد.
پینوشتها:
1. clemens IV
2. Avignon
3. christopher clavius
4. Auguste comte
5. E. G. Richards
6. Henrik XIII
7. Miguel de ervantes
8. william shekespeare
9. Alaska
10. Faber d"Elantine
11. برای اطلاع بیشتر، بنگرید به کتاب "هجدهم برومر لویی بُناپارت" اثر کارل مارکس، ترجمهی محمّد پورهرمزان، نشر پُرسش، 1385.
12. Napoleon
اِریکسن، تروند برگ؛ (1385)، تاریخ زمان، ترجمهی اردشیر اسفندیاری، تهران: نشر پرسش، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}